Template By: LoxBlog.Com
فیسبوک به سبک ایرانی
مشاوره عشق
☺☺ طنزبلاگ ☻☻
دل شکسته
الكترونيك -برق
مريلا
سوشا نيوز
دنیای فوتبال
سلام چه خبر
دلتنگی هایم برای تو
عشق،عاشقی،داستان،ماورا،شعر
بازار ایرانی
جغرافیای کوچک من
A.G
وبلاگ جامع پرستاری
دختر دبیرستانی
دانلود کلیپهای باله
دل نوشته های دختری تنها و پر از غم
دهکده سرگرمی
پارادیس نسرین
عشق
SBOX
پیام رایانه
وبـ ـبرگر +شــما
به نام آنکه تو را آفريد...
((طنز))
همه چی برای دانلود
همه چی هست
حال خوب من
تماشا خانه
ali14.LXB.ir
Eshgh
بياتو دم در بده
وبلاگ شخصی من
فروشگاه
ساخت زيباترين بنر ها
saye in vacuum2
bia2looloo
عربي آسان
اگه عاشقی
عصر اچ دو
دنیای خنده
جنگ نرم
سامانه ارسال پیامک
ردیاب خودرو
تبادل
لینک
سلام دوست عزیز:واسه تبادل
لینک اولش باید منو
با عنوان
بیا2 و
آدرس
amollazehi.Loxblog.ir
لینک
کنی بعدش
مشخصات لینکتو
این پایین
بنویس . اگه لینکم کرده باشی به صورت
خودکار در وبلاگم
لینک میشی از تبادل لینک و همکاریت ممنونم
روزی مردی رو به دربار خان زند میآورد و با ناله و فریاد میخواهد که کریمخان را فورا ملاقات کند. سربازان مانع ورودش میشوندخان زند در حال کشیدن قلیان ناله و فریاد مردی را میشنود و میپرسد ماجرا چیست؟
پس از گزارش سربازان به خان خان بزرگوار زند دستور میدهد که مرد را به حضورش ببرند. مرد به حضور خان میرسد. خان از وی میپرسد که چه شده مرد که چنین ناله و فریاد میکنی؟ مرد با درشتی میگوید همه امولم را دزد برده و الان هیچ در بساط ندارم. خان میپرسد وقتی اموالت به سرقت میرفت تو کجا بودی؟ مرد میگوید من خوابیده بودم. خان میگوید خب چرا خوابیدی که مالت را ببرند؟
مرد در این لحظه پاسخی میدهد که فقط مردی آزاده عادل و آزاده چون کریمخان تحمل و توان شنیدنش را دارد. مرد میگوید من خوابیده بودم چون فکر میکردم تو بیداری
خان بزرگوار زند لحظهای سکوت میکند و سپس دستور میدهد خسارتش از خزانه جبران کنند. و در آخر میگوید این مرد راست میگوید ما باید بیدار باشیم
نظرات شما عزیزان: